موتُ العالِم موتُ العالَم (چون عالِمی از دنیا برود، گویا عالَمی از دنیا رفته است).
در هفتم فروردینماه سال ۱۳۲۰خورشیدی در روستای گزیک از توابع بخش درمیان شهرستان بیرجند، در خاندانی اصیل و مذهبی نوزادی متولد شد، که نامش را محمد نهادند. پدرشان در نسب از خواجگان احرار و مادرشان از سادات بود. دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی، در زادگاهشان سپری شد. پس از پشت سر گذاشتن پایهی ششم ابتدایی، تحصیلات حوزوی را نزد چند تن از اساتید منطقه؛ ازجمله، مولوی اسماعیل احراری و مولوی عبدالواحد احراریآغاز کردندو پس ازطی چهار سال، در حدود هجده سالگی برای تکمیل آموختهها، به هرات که از مراکز علمی آن روزگار بود و مزار شریف و میمنه رفته و در آنجا به مدت ده سال رحل اقامت افکندند و از محضر اساتید برجستهای چون مفتی ملا حقداد و مفتی ملاعبدالقادر، بهره بردندو ضمن تحصیل علوم دینی که معروف به علم قال است، برای کسب علم حال و تزکیهی درون، فعالانه در مجالس صوفیان شهر نیز شرکت میکردند که نتیجهی این تلطیف روحی، کتاب شعری بود که برای همیشه در هرات ماند و در حال حاضر کسی از آن اطلاعی ندارد. سرانجام درحدود سال۱۳۴۹خورشیدی دوری از وطن به پایان آمد و ایشان به ایران برگشتند. پس از بازگشت، امامت مسجدی در طبس مسینا به ایشان واگذار شد. سه سال بعد، در سال ۱۳۵۱ شمسی ازدواج کردند که حاصل آن چهار فرزند دختر و سه فرزند پسر است. ایشان پس از چهل سال زندگی مشترک در سن ۷۱ سالگی به علت سکتهی قلبی در سجدهی نماز ظهر روز پنجشنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۲در محراب مسجد کارخانهی قند اسدیه، در حال امامت، به دیدار حق شتافتند. مراسم تشییع و خاکسپاری در روز جمعه، ششم اردیبهشت به گواهی شاهدان عینی، بیسابقه بود. پیکر مرحوم، پس از نماز جنازه، از اسدیه به قبرستان گزیک منتقل و در کنار پدر و مادر بزرگوارشان آرام یافت.
ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی:
مولوی احراری انسانی مهربان، خوشقلب، شجاع و صریحاللهجه و باسخاوت بود. ایشان بسیار شوخ طبع و دارای روابط اجتماعی قوی بود. همینطور به صلهی ارحام، اهتمام ویژهای داشت و با برخورداری از صوتی گرم و دلنشین در خواندن اشعار عرفانی و نعت رسول خدا- صلیاللهعلیهوسلم-همه را مجذوب مینمود. نماز تهجدشان ترک نمیشد و علاقهی خاصی به حضور در مسجد و انجام نوافل داشت و فوت ایشان در سجدهی نماز، گواه این مدعاست.
فعالیتهای دینی و خدمات اجتماعی:
مولوی میرزا محمد احراری-رحمةاللهعلیه-پس از پنج سال زندگی در طبس مسینا و امامت، وعظ و تبلیغ، به روستای طاغان اسدیه نقل مکان نموده و در مدت دو سال و نیم زندگی در آنجا که کماکان به امامت و روشنگری دینی مردم اختصاص داشت، به ساخت مدرسهی دولتی و مسجد آنجا اهتمام نمود. پس از آنجا اسدیه را برای زندگی و فعالیت دینی خود انتخاب نمود؛ جایی که تا پایان زندگی پربرکت خویش در آنجا ماند. مهمترین خدمات ایشان در این شهرستان، در کنار وعظ و تبلیغ و رسیدگی جدی به مشکلات ریز و درشت مردم منطقه عبارت است از:
• ساخت و تأسیس مسجد جامع شهرک اسدیه.
• بنای خانهی جماعت اسدیه.
• مشارکت در راهاندازی عیدگاه بزرگ شهرستان اسدیه و تلاش وافر برای حفظ آن.
• خرید و اختصاص سه هزار متر زمین، جهت احداث حوزهی علمیهی اسدیه.
• امامت مسجد کارخانهی قنداسدیه.
• همکاری در برگزاری نماز جمعهی شهرستان به عنوان امام، خطیب و واعظ.
• عضویت فعال در شورای حل اختلاف شهرستان.
• عضویت در شورای آموزش و پرورش شهرستان.
• تدریس در مکتب خواهران اسدیه.
• همکاری با ارگانهای دولتی؛ ازقبیل فرمانداری، شهرداری، کمیتهی امداد و... جهت رفع مشکلات و نیازهای مردم.
• مشارکت فعال و هدفمند در ستادهای انتخاباتی، ازقبیل ریاست جمهوری، مجلس، شورای شهر و....
این بود چکیدهای از پروندهی زندگی آن عالم نستوه، در این سرای فانی و پیش از سفر بیپایانش در اردیبهشت ۹۲به سرای باقی و دارالخلد الهی.
گر مــــرگ رسد چرا هراسـم کـان راه به توست میشناسـم
از خـوردگـهی به خوابگاهــی وز خوابگهــی به بزم شاهــی
چون شوق تو هست خانهخیـزم خوش خُسبـم و شادمانه خیزم
روحشان شاد و قرین الطاف خداوندی باد.

نظرات
بدوننام
08 اردیبهشت 1393 - 09:17تلاش برای حفظ عیدگاه کاملا مشهود بود، خدایش رحمت کند ...